نویسنده:فاطمه رنجبر
رمان: دو خط موازی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: قصه ای از بایدها و نبایدها، مثال دوکفه ی ترازو که یک کفه پر از عشق و وفاداری و یک کفه پر از آرزو و امید، آغشته شده به درد و دوری
داستان ما در مورد یک زندگیه رو به پایانه. زندگی ای که کفه های آرزو و امیدش پر شده از خودخواهی و غرور، فقط با تلنگری از ترازو جدا میشه تا جایی که زن و مرد قصه، راه حلی جز جدایی به ذهن شون نمی رسه؛ ولی بخاطر وجود وزنه کوچکی (بنام فرزند)که با قدرت بی نظیرش اجازه افتادن کفه ها را نمی ده اون ها همچنان به زندگی خود ادامه می دهند تا جایی که سرنوشت به قلم خدا چیز دیگه ای برای زن قصه رقم می زنه، چیزی که اون و به سر یک دو راهی قرار می ده....
این داستان با یکی بود یکی نبود شروع نمی شه با هر دو بودند ولی...
- ۰۰/۰۲/۲۲